علی ابن الحسین در «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ و ...» کیست؟پرسش«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ» علی ابن الحسین کیست؟ علی اکبر یا امام سجاد؟ لطفا دلیل خود را بگویید. آیا قرائنی وجود دارد که نشان دهد منظور کیست؟ پاسخ اجمالی
اگرچه از زیارت نامه ها، دعای توسل، صلوات بر حجج طاهره، روایات و رجز نامه ای که از امام زین العابدین و علی اکبر، علیهما السلام، برجای است استفاده می شود که علی ابن الحسین نام مشترکی برای آن دو حضرت بوده است، امّا از شأن زمانی و مکانی زیارت عاشورا، که اشاره به روز عاشورا و سرزمین کربلا و کشته شدگان در آن روز دارد، و همین طور از زیارت عاشورای غیر معروفه، زیارت وارث و زیارت مطلقه امام حسین(ع) که لقب شهید، پس از علی ابن الحسین دارد، می شود اطمینان حاصل کرد که مراد از علی ابن الحسین، در السلام علی الحسین و علی ابن الحسین، همان علی اکبر است که در روز عاشورا در سرزمین کربلا به شهادت رسیده است.
پاسخ تفصیلی
توجه به نکاتی می تواند ما را در دستیابی به جواب یاری رساند:
الف: در روایات، زیارت نامه ها، صلوات بر حجج طاهره(ع)، دعای توسل به ائمه(ع) از امام زین العابدین با نام علی بن الحسین یاد شده است مثلا:
السلام علی علیّ بن الحسین (زیارت امام حسین در روز عرفه)؛ اللهم صلّ علی علیّ بن الحسین (صلوات بر حجج طاهره(ع))؛ السلام علیک یا مولای یا ابا محمد علی بن الحسین (زیارت جامعه)؛ یا اباالحسن یا علی بن الحسین (دعای توسل به ائمه).
ب: در زیارت نامه ها و رجز نامه ای که از حضرت علی اکبر برجای است از آن حضرت این گونه یاد شده است: السلام علی علیّ بن الحسین الشهید (زیارت وارث) السلام علی علیّ بن الحسین الشهید (زیارت عاشورای غیر معروفه)؛ السلام علیک یابن الحسین الشهید (زیارت مطلقه امام حسین)[1] و در رجز نامه آن حضرت آمده است: انا علیّ بن الحسین بن علی نحن و بیت الله اولی بالنبی[2].
ج: اگرچه "علی بن الحسین" در زیارت نامه ها، توسلات، صلوات، رجز نامه و روایات، نام مشترکی برای امام زین العابدین و علی اکبر علیهما السلام است، امّا به دلایل زیر مراد از علی بن الحسین در زیارت عاشورا، علی اکبر است:
1. از امام محمد باقر(ع) روایت شده است:
کسانی که در روز دهم محرم در سرزمین کربلا هستند، و کسانی که در آن روز مقدور نیست در سرزمین کربلا باشند، در صحرا یا بالای منزل، با اشاره به سرزمین کربلا، زیارت عاشورا را بخوانند[3].
2. همانگونه که ملاحظه شد، در زیارت عاشورای غیر معروفه و زیارت وارث و زیارت مطلقه امام حسین(ع)، پس از علی ابن الحسین لقب شهید آمده است، و این لقب برای زین العابدین (ع) در زیارت نامه ها و توسّلات و ....... نیامده است.
3. این زیارت اختصاص به کشتگان دارد. لذا کسی احتمال نداده است که على بن الحسین مذکور در این زیارت، امام زین العابدین علیه السّلام باشد و قرینه بر این مدعا عبارت جابر بن عبد اللّه در زیارت اربعین است که در خطاب به اصحاب گفته است: " السلام على الارواح المنیخة بقبر أبی عبد اللّه"[4] لذا با این سه دلیل می توان اطمینان حاصل کرد که مراد از علی ابن الحسین، همان "علی اکبر" شهید در کربلا باشد.
[1] برای آگاهی از زیارت نامه ها، نک: مفاتیح الجنان.
[2] الإقبال، ص574.
[3] نک: شیخ طوسی ، مصباح المتهجّد ص 543 – 536.
[4] بحارالأنوار، ج 98 ، ص 329 ؛ نک: طهرانی، ابوالفضل، شفاء الصدور،ص 170.
{نقل از اسلام کُوئیست نِت}
http://islamquest.net/fa/archive/question/fa3264
http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/2134/
وبگاه نسیم معرفت درخدمت شما
*****************************
آیا منظور از السلام علیک یا علی بن الحسین در زیارت عاشورا، حضرت علیاکبر (ع) است؟
در این زمینه دو نظریه عمده وجود دارد: عدهای معتقدند که مراد از علی بن الحسین امام سجاد (ع) است و برخی دیگر قائلاند که جناب علیاکبر (ع) مراد این فقره زیارت عاشورا است.
هرکدام از این دو گروه برای نظریه خود توجیه و استدلالهایی دارند که در اینجا به موارد مهم آن اشاره میشود. ما بدون آنکه اصرار برطرف خاصی از این اقوال داشته باشیم به نظرمان ترجیح با قول کسانی است که علی بن الحسین در زیارت عاشورا را به امام سجاد (ع) تفسیر میکنند.
کسانی که قائل هستند مراد جناب علیاکبر (ع) است چنین استدلال میکنند:
1. این دعا در مقام ذکر شهدای کربلا است؛ لذا مراد از علی بن الحسین همان علیاکبر است که در آن روز به شهادت رسیدند. در مقابل این استدلال بایستی متذکر شویم اگرچه این قسمت دعا در مقام ذکر شهدای کربلا است، ولی به خاطر اشاره به مقام امامت و جایگاه ویژه امام سجاد (ع) و امامت آن حضرت پس از امام حسین (ع) و با توجه به این که امام سجاد (ع) در واقعه عاشورا حضور داشتهاند، بعید به نظر نمیرسد که در این قسمت زیارت عاشورا تصریح به نام آن امام شده باشد، وگرنه با تعبیر و علی أولاد الحسین اشاره به جناب علیاکبر (ع) میشود و نیازی به ذکر جداگانه نام ایشان با این امتیاز نیست؛ بهعبارتدیگر به نظر میرسد که امتیاز در ذکر این نام، بیشتر برازنده مقام عصمت باشد.
مگر حضرت ابوالفضل هم فرزند امام علی (ع) و برادر امام حسین (ع) نیستند؟ چرا نام ایشان بهطور مستقل نیامده است؟! در حالی که نمیتوان گفت ایشان از نظر مراتب و درجات از جناب علیاکبر (ع) پایینتر هستند.
2. به قرینه زیارات دیگر امام حسین (ع)، از جمله زیارت آن حضرت در اول و نیمه رجب، نیمه شعبان و... که پس از سلام دادن بر امام حسین (ع)، جناب علیاکبر را خطاب قرار داده و به ایشان سلام میدهند، پس اینجا هم مراد جناب علیاکبر است. در جواب از این استدلال، لازم به ذکر است که از یک نکته مهم در این استدلال غفلت شده و آن اینکه آن زیارات دیگر، زیارات از نزدیک است؛ یعنی کسی که داخل حرم مطهر امام حسین (ع) است، بایستی اینگونه زیارت کند؛ برخلاف زیارت عاشورا که زیارت از راه دور است و برای کسانی که نمیتوانند در حرم مطهر آن امام حاضر شوند و میخواهند به ثواب زیارت برسند؛ بنابراین متصور است که زیارت از نزدیک با زیارت از راه دور تفاوت داشته باشد، به خصوص حضرت علیاکبر (ع) در کنار پدر بزرگوارشان امام حسین (ع) مدفون هستند.
به علاوه که میبینیم در آن زیارات دیگر امام حسین (ع) که زیارت از نزدیک است، بعد از زیارت خود امام (ع)، زیارت جناب علیاکبر و پس از آن زیارت سایر شهدای کربلا و سپس زیارت حضرت ابوالفضل (ع) آمده است؛ درست به همان شکلی که عملاً زیارت از نزدیک آن مقامات ممکن است. چراکه امام حسین (ع) و جناب علیاکبر (ع) و جمع شهدا در مجموعه حرم امام حسین (ع) مدفوناند و حضرت ابوالفضل (ع) در فاصله چند ده متری حرم مستقل دارند.
این در حالی است که در زیارت عاشورا که زیارت از راه دور است پس از سلام دادن بر خود امام، با تعبیر "و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین" به همه شهدا با این تعبیر اشارهشده است؛ فقط میماند تعبیر "و علی علی بن الحسین" که آنهم ظاهراً تصریح به امامت امام سجاد (ع) است که در عاشورا حضور داشتهاند. علاوه بر این، همانطور که گذشت همینکه تصریح به نام حضرت ابوالفضل (ع) نشده و ایشان در زمره اصحاب ذکر شدهاند، ظاهر در مطلب فوق در زیارت از راه دور است. به همین بیان معلوم میشود که استدلال دیگری هم که به آن استناد میشود شاید تمام نباشد.
استدلال سوم برای اثبات اینکه مراد جناب علیاکبر (ع) است، این است که ایشان در پایین پای امام حسین (ع) و در یک ضریح دفن شدهاند، لذا مراد از علی بن الحسین نیز ایشان است. همچنان که گذشت، این نظم برای زیارت از نزدیک خوب است، ولی زیارت عاشورا به قرائنی که در بالا به آن اشاره شد، زیارتی از راه دور یا لااقل اعم از دور و نزدیک است. در زیارت از دور ترتیب مکانی مورد لحاظ نیست و تنها ترتیب در فضیلت ملحوظ خواهد بود. در ترتیب به حسب افضلیت مقامی و رتبهای اگر نام حضرت علیاکبر (ع) بیاید، به نظر میرسد نام حضرت ابوالفضل (ع) هم میبایست میآمد. این برخلاف زیارتهایی است که ناظر به زیارت از نزدیک هستند. در آنجا ترتیب میتواند، بلکه طبیعی است که بهحسب مکان دفن شهدا باشد.
نگارنده گمان دارد که مراد از "علی بن الحسین" در زیارت عاشورا امام سجاد (ع) است که در واقعه کربلا در روز عاشورا حضور داشته و پس امام حسین (ع) مقام والای امامت به ایشان رسیده و به همین خاطر با تصریح به امامت امام سجاد (ع) پس از امام حسین (ع)، پس از سلام بر امام حسین (ع) به آن بزرگوار سلام داده میشود و پسازآن به اولاد و فرزندان امام حسین (ع) که به شهادت رسیدهاند و سپس به شهدای اصحاب امام.
نکته پایانی اینکه چهبسا تصریح به امام سج اد (ع)، در این فراز از دعا و زیارت عاشورا، خود تذکری به این مطلب داشته باشد که به دستگاه بنیامیه و به همه ستمگران و ظالمان به حقوق اهلبیت (ع) بفهماند که با اینکه همه تلاش شما بر این بود که خط امامت و رهبری اهلبیت (ع) و اولاد امام علی (ع) را از بین ببرید و به همین خاطر آن فاجعه خونبار عاشورا را به راه انداختید، ولی بدانید که این خط امامت باقی است و پس از امام حسین (ع) مقام امامت و رهبری به امام سجاد (ع) منتقلشده و درواقع تلاش شما به هیچ نتیجهای نرسیده است.
https://www.mashreghnews.ir/news/990937/%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%AA%D8%B1- .+مشرق .
************************************
گروه اندیشه: محسن رنجبر در نوشتاری با عنوان «پژوهشی درباره نام، سن و کیفیت شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع)» ضمن بررسى سن و نام طفل شیرخوار امام حسین(ع) به بررسی دیدگاه یکی از محققان معاصر درباره دو نفر بودن علی اصغر و عبدالله پرداخته است.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، نوشتار حاضر، با عنوان «پژوهشی درباره نام، سن و کیفیت شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع)» نوشته محسن رنجبر، ابتدا به پژوهش درباره نام طفل شیرخوار امام حسین(ع) پرداخته و سپس به بررسى سن وى و نقد دیدگاه برخى منابع معاصر در این باره مىپردازد. در ادامه به کیفیت شهادت این طفل و در پایان، به معرفى و نقد دیدگاه یکى از محققان معاصر درباره دو نفر بودن على اصغر و عبدالله پرداخته است.
مقدمه
از مصائب بزرگ روز عاشورا و حوادث مسلم این روز، شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع) است که توسط سپاه عمر سعد با کمال بى رحمى و در آغوش امام(ع) به شهادت رسید. در برخى منابع کهن، از نام این طفل، سخنى به میان نیامده، اما در برخى دیگر با نام عبدالله بن الحسین یا عبدالله رضیع از او یاد شده است. هم چنین بسیارى از منابع، در باره سن او سکوت کرده اند. از طرف دیگر، برخى مورخان و مقتل نگاران، اصل تیر خوردن و شهادت او را به اختصار بیان کرده و بعضى دیگر گفته اند که در کنار خیمه در آغوش امام(ع) هدف تیر قرار گرفت. گروه سوم، گزارش کرده اند که امام(ع) او را در برابر سپاه کوفه گرفت و تشنگى او را مطرح کرد و در این هنگام روى دست امام(ع) با تیر دشمنان به شهادت رسید.
اینک ابتدا نام و سن این طفل و سپس کیّفیت شهادت او را با استناد به منابع قدیمى (که برخى، از برخى دیگر گرفته اند یا یک گزارش را یکى به اختصار و دیگرى به تفصیل آورده است) بررسى مى کنیم و در پایان به نقد تحلیل یکى از محققان معاصر در این باره مى پردازیم.
نام کودک
منابع تاریخى، نام این طفل را گوناگون نوشته اند؛ در برخى منابع از او (بدون ذکر نام) تعبیر به «صبى» شده، چنان که در روایتى، امام باقر(ع) نیز از این طفل، تعبیر به «صبى» کرده است. دسته اى از منابع نیز با عنوان «صغیر» از او یاد کرده اند. فضیل بن زبیر (از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع)) هم به صراحت نام او را عبدالله ضبط کرده است. ابومخنف در خبرى که از حُمَید بن مسلم نقل کرده، به نقل از برخى، نام او را عبدالله دانسته است، اما در جاى دیگر، به صراحت نام او را مى آورد. مورخان و رجال شناسان بعدى، همانند محمد بن حبیب بغدادى (م ۲۴۵ ق)، بلاذرى (م ۲۷۹ ق)، ابونصر بخارى(زنده تا ۳۴۱ ق)، ابوالفرج اصفهانى(م ۳۵۶ ق) طبرانى(م ۳۶۰ ق)، قاضى نعمان مصرى(م ۳۶۳ ق)، بلعمى(م ۳۶۳ ق)، شیخ مفید (که بیشترین گزارش عاشورا را از ابومخنف نقل کرده است) و به پیروى او، طبرسى و شیخ طوسى به صراحت نام او را عبدالله نوشته اند. بسیارى از منابع متأخر نیز با همین نام از او یاد کرده اند.
ابن اعثم (م ۳۱۴ق) نخستین مورخى است که از طفل شیرخوار با نام «على» یاد کرده و از او با نام «علىٌ فى الرضاع» تعبیر کرده است. خوارزمى (م ۵۶۸ ق) نیز (که بسیارى از مطالب مقتل خود را از ابن اعثم گرفته) از او به «علىٌ الطفل» (بدون ذکر اصغر) تعبیر کرده است.
اما تا جایى که بررسى ها نشان مى دهد، اولین کسى که نام یکى از فرزندان امام(ع) را (افزون بر علی اکبر و امام چهارم(ع) و عبدالله) «على اصغر» دانسته است، طبرى شیعى (از علماى قرن چهارم) است. پس از او ابن خشاب بغدادى(م۲ ۵۶۷ ق) و ابن شهرآشوب (م ۵۸۸ ق) نام این طفل را «على اصغر» نگاشته اند. و از آن پس، این اسم به برخى از منابع متأخرتر، راه یافته است.
سن کودک
درباره سن او باید گفت که بسیارى از منابع تاریخى چنان که در گزارش هاى آن ها ملاحظه خواهد شد سخنى از سن وى به میان نیاورده و تنها به عناوینى، همانند صبى، صغیر، طفل و رضیع (شیرخوار) اکتفا کرده اند. البته برخى مورخان و مقتل نویسان، همانند فضیل بن زبیر رسان (زنده تا عصر امام صادق(ع)) و یعقوبى (م ۲۸۴ ق) بر این باورند که این طفل در روز عاشورا به دنیا آمده است.
اما گزارش هاى قابل اعتنا که در آن ها به سن این طفل اشاره شده، گزارش هاى ذیل است که البته سن وى را متفاوت نوشته اند، از این رو باید اذعان کرد که هیچ وجه جمعى براى این گزارش ها وجود ندارد.
نخستین گزارش به ترتیب قدمت آن ها گزارش محمد بن سعد (م ۲۳۰ ق) است که از پسرى سه ساله براى امام حسین(ع) سخن به میان آورده که عقبة بن بشر اسدى، او را با تیرى شهید کرد.
بلعمى، از مورخان قرن چهارم، ذیل گزارش چگونگى شهادت طفل شیرخوار، او را یک ساله دانسته است و بالأخره در بیتى به جاى مانده از کسائى مروزى، شاعر قرن چهارم از طفلى پنج ماهه، یاد شده است:
آن پنج ماهه کودک، بارى چه کرد ویحک *** کز پاى تا به تارک، مجروح شد مفاجا؟چنان که ملاحظه مى شود، هیچ وجه جمعى بین سه قول یاد شده وجود ندارد، اگرچه شاید بتوان گفته بلعمى را به دلایلى ترجیح داد، زیرا برخى منابع به شیرخواره بودن این طفل اشاره کرده اند که طبیعتاً با قول ابن سعد سازگارى ندارد و برخى دیگر چنان که خواهد آمد گفته اند که امام(ع) او را در دامانش نشاند که این امر با پنج ماهه بودن کودک (گفته کسائى مروزى) ناسازگار است، زیرا این کودک طبیعتاً بایستى به سنى از رشد رسیده باشد که نشستن او در دامان پدر ممکن باشد، از این رو این دو ویژگى یاد شده با هم، با یک ساله بودن کودک سازگار است. اگرچه به این نکته نیز باید اذعان کرد که گفته بلعمى مرسل و بدون استناد به گفته راویانى است که او از آن ها نقل کرده است.
نقد و بررسى دیدگاهى مشهور
اما در برابر گزارش منابع کهن در باره سن طفل شیرخوار، دیدگاهى است که سن این طفل را شش ماهه دانسته و چنان روى این دیدگاه در یکى دو قرن اخیر، تبلیغ شده است که امروزه در منابر و محافل روضه خوانى، شهرت خاصى دارد و حتى در سال هاى اخیر، برخى براى او جشن تولد گرفته و تولّد وى را با محاسبه برگشت به شش ماه پیش از عاشوراى سال ۶۱ ق در ده رجب سال ۶۰ ق مى دانند! بلکه این امر تا آن جا پیش رفته است که این تاریخ، در برخى از تقویم هاى مذهبى به عنوان سالروز ولادت وى ثبت شده است، در حالى که این گفته هیچ مدرک معتبرى ندارد و تنها مأخذ آن، گزارشى است که در کتاب محرّف و منسوب به ابومخنف آمده و به تدریج به مآخذ معاصران راه یافته است.
چگونگى شهادت طفل شیرخوار
امّا درباره چگونگى شهادت طفل شیرخوار نیز، منابع کهن، نوعاً شهادت او را در آغوش یا در دامان امام(ع) در کنار خیمه ها نوشته اند.
فضیل بن زبیر در این باره نوشته است: عبدالله بن حسین(ع) مادرش رباب، دختر امرؤالقیس است که حرملة بن کاهل اسدى والبى او را کشت. عبدالله در (روز عاشورا) زمان جنگ به دنیا آمد و در حالى که حسین(ع)نشسته بود، نزد وى آورده شد. حسین(ع) او را در دامان خود قرار داد و با آب دهان خود، کام او را برداشت و او را عبدالله نامید. ناگاه حرملة بن کاهل تیرى به او زد و او را کشت، پس حسین(ع) خون او را گرفت و جمع کرد و به آسمان پرتاب کرد و قطره اى از آن بر زمین نریخت.امام باقر(ع) فرمود: اگر قطره اى از آن خون بر زمین مى ریخت، عذاب نازل مى شد.
یعقوبى نیز نگاشته است: حسین(ع) بر اسبش سوار بود که نوزادى که در همان لحظه به دنیا آمده بود، نزد وى آورده شد، پس در گوش وى اذان گفت و کام او را برداشت، ناگاه تیرى در حلق کودک نشست و او را کشت، حسین(ع) تیر را از گلویش خارج کرد و او را به خونش آغشته کرده، فرمود: به خدا سوگند، تو گرامىتر از ناقه [صالح(ع)] نزد خدا هستى. و محمد(ص) نزد خدا از صالح گرامیتر و عزیزتر است. سپس حسین(ع) آمد و او را کنار [جنازه] فرزندان و برادرزادگانش گذاشت.
طبرى نیز مى نویسد: چون حسین(ع) (جلوى خیمه گاه) نشست، کودکى را که عبدالله بن حسین(ع) دانسته اند، نزدش آوردند، پس او را در دامانش نشاند. ابومخنف از قول عقبة بن بشیر (بشر) اسدى گوید : ابوجعفر محمد بن على (امام باقر(ع)) به من گفت: اى بنى اسد، خونى از ما پیش شما هست. گفتم: اى ابوجعفر، خدا رحمتت کند، گناه من در آن چیست و چگونه است؟ فرمود: کودکى نزد حسین(ع) آورده شد و او در دامان حسین(ع) بود که یکى از شما بنى اسد، تیرى به سوى او انداخت و او را کشت. پس حسین(ع) خون او را گرفت و چون دستش پر شد، بر زمین ریخت و گفت: پروردگارا، اگر یارى رسانى از آسمان را از ما بازداشته اى، آن را در چیزى که براى ما بهتر است، قرار ده و انتقام ما را از این ستم گران بگیر.
در خبر دیگرى که عمّار دُهْنى از امام باقر(ع) نقل کرده، آمده است که چون پسر حسین(ع) در دامانش هدف تیر قرار گرفت، گفت: خدایا خود بین ما و قومى که ما را دعوت کردند، تا یارى مان کنند، اما ما را کشتند، حکم کن.
بلعمى هم مى نگارد: «و حسین(علیه السلام) را پسرى بود یک ساله شیرخواره، نامش عبدالله، آواز از او بشنید، دلش بسوخت و او را بخواست و در کنار نهاد و همى گریست، و مردى ازبنى اسد، تیرى بینداخت و به گوش آن کودک فرو شد و همان گاه بمرد. حسین آن کودک از کنار بنهاد و گفت: انّا لله و انّا الیه راجعون. یا ربّ، مرا بدین مصیبت ها شکیبایى ده.
شیخ مفید و به پیروى او طبرسى، مى نویسند: سپس حسین(ع) جلوى خیمه نشست و پسرش عبدالله بن حسین که طفلى بیش نبود نزدش آورده شد، پس او را در دامانش نشانید. آن گاه مردى از بنى اسد تیرى به سوى عبدالله انداخت و او را کشت، پس حسین(ع) خون این طفل را گرفت و چون دستش پر شد، بر زمین ریخت و گفت: پروردگارا، اگر یارى رسانى از آسمان را از ما بازداشته اى، آن را در چیزى که براى ما بهتر است، قرار ده و انتقام ما را از این قوم ستم گر بگیر، سپس او را برداشت و کنار شهداى دیگر اهل بیت(ع) قرار داد.
ابوالفرج اصفهانى (م ۳۵۶ ق) و ابن شهرآشوب نوشته اند که حسین(ع)خون هاى گلوى این کودک را گرفته و به سوى آسمان (نه به زمین) پرتاب مى کرد و چیزى از آن بازنگشت و گفت: خدایا (کشتن) این طفل نزد تو آسان تر از (کشتن) ناقه صالح (پیامبر(ص)) نیست.
اما ابن اعثم، خوارزمى و طبرسى در این باره مى نویسند: چون تمام یاران و خویشان حسین(ع) شهید شدند، امام حسین(ع) تنها ماند و با او جز دو نفر باقى نماند، یکى فرزندش على زین العابدین(ع) و دیگرى پسرى شیرخوار که نامش عبدالله (یا على) بود. پس حسین(ع)(براى وداع با اهل بیت خود) به درِ خیمه آمد و فرمود: آن طفل را بیاورید تا با او وداع کنم، پس کودک را به وى دادند. امام(ع)او را مى بوسید و مى فرمود : اى پسرکم، واى بر این مردم اگر دشمن آنان جدّت محمد(ص) باشد. پس در همان حال که کودک در دامان حضرت بود، حرملة بن کاهل اسدى تیرى به آن کودک زد و او را در دامن پدر به شهادت رساند. حسین(ع) با دست خود خون ها را گرفت تا دستش پر شد و سپس به طرف آسمان پاشید و گفت: بارالها! اگر امروز فتح و نصرت خویش را از ما بازداشته اى، آن را در چیزى که براى ما بهتر است، قرار ده. آن گاه حسین(علیه السلام)از اسب فرود آمد و با غلاف شمشیر خود، قبرى براى او حفر کرده و پیکر خون آلود او را در پارچه اى پیچیده و بر او نماز خواند و او را دفن کرد. البته چنان که گذشت برخى نوشته اند که حسین(ع) بدن این طفل را آورد و کنار بدن دیگر شهدا قرار داد.
سید ابن طاووس در این باره مى نویسد: چون حسین(علیه السلام) مرگ جوانان و یاران و عزیزان خود را دید، تصمیم گرفت تا قوم (سپاه دشمن) را با خون خویش ملاقات کند از این رو فریاد زد: آیا حمایت کننده اى هست که از حرم رسول خدا حمایت کند؟ آیا یگانه پرستى هست که در باره ما از خدا بترسد؟ آیا فریاد رسى هست که امید به فریاد رسى ما داشته باشد؟ آیا یارى کننده اى هست که در یارى ما به آن چه نزد خداست، امیدوار باشد؟ در این هنگام صداى زنان به فریاد بلند شد، حسین(ع) به درِ خیمه آمد و به زینب(ع) فرمود: فرزند کوچکم را به من بده تا با او وداع کنم. پس او را گرفت و خواست او را ببوسد که حرملة بن کاهل تیرى به سوى این کودک زد. تیر در گلوى کودک نشست و او را کشت. حسین(ع) به زینب(ع) فرمود: این کودک را بگیر. سپس خون این کودک را با دو دستش گرفت تا پر شد و به سوى آسمان پاشید و فرمود: آن چه براى من پیش آمده است، آسان است، چون خدا آن را مى بیند. امام باقر(ع) فرمود: حتى یک قطره از آن بر زمین نیفتاد.
سبط ابن جوزى به نقل از هشام بن محمد کلبى (شاگرد ابومخنف و راوى مقتل وى) در این باره، گزارش دیگرى نقل کرده که قابل توجّه است: حسین(ع) متوجّه کودکى شد که از تشنگى مى گریست، حضرت او را [در برابر سپاه] روى دست، بلند کرد و فرمود: اى قوم، اگر بر من رحم نمى کنید، بر این طفل رحم کنید، پس مردى از لشکر عمر سعد تیرى به سوى این کودک انداخت و او را کشت. پس حسین(علیه السلام) گریه کرد و گفت: خدایا، بین ما و قومى که ما را دعوت کردند تا یارى مان کنند، اما ما را کشتند، حکم کن. آن گاه ندایى از آسمان بلند شد که اى حسین، او را رها کن، چرا که براى او شیر دهنده اى در بهشت است.
در برخى منابع آمده است که امام(ع) پس از شهادت طفل شیرخوار، ایستاد و فرمود:۱. این قوم کافر شدند و از دیر باز از (ایمان به) پاداش خدا، پروردگار جن و انس، رو برتافتند.
۲. در گذشته، على و فرزندش، حسنِ نیک سیرت را که از سوى پدر و مادر نسبتى با کرامت دارد کشتند،
۳. به سبب کینه اى که از خاندان پیامبر(ص) به دل داشتند، گفتند: اینک گرد هم آیید تا همگى حسین را بکشیم.
۴. آه از دست مردم فرومایه که جماعت را براى [کشتن ساکنان] دو حرم (مکه و مدینه) گرد آوردند.
۵. سپس رفتند و یکدیگر را سفارش کردند که به سبب خشنودى ملحدان، مرا نابود کنند.
۶. در ریختن خون من براى عبیدالله، زاده کافران، از خدا نترسیدند.
۷. و پسر سعد و سپاهیانش با زور، باران تیر را بر سر من ریختند.
۸. از من هیچ گناهى پیش از آن سرنزده بود، جز این که به نور دو ستاره افتخار مى کردم.
۹. (یعنى) به على نیکوخصال پس از پیامبر و پیامبرى که پدر و مادرش از قریش بودند.
۱۰. پدر و مادرم هر دو از برگزیدگان خدا بودند، بنابراین من فرزند دو برگزیده هستم.
۱۱. نقره اى که از طلا برآمده، پس من آن نقره و زاده دو طلا هستم.
۱۲. در مردم کیست که جدّى مانند جدّ من یا پدرى چون پدرم داشته باشد؟ پس من فرزند دو ماه هستم.
۱۳. فاطمه زهرا(ع) مادر من است و پدرم درهم کوبنده کفر در بدر و حنین است.
۱۴. دست گیره دین ، على مرتضى، نابودکننده سپاه [کفر] و کسى که به دو قبله نماز گزارده است؛
۱۵. جنگ او در روز احد، سینه ها را با پراکنده ساختن دو سپاه [کفر و شرک] از کینه شفا بخشید.
۱۶. سپس در روز احزاب و فتح مکه، اعضاى دو سپاه انبوه [کفر و شرک] نابود شدند.
۱۷. امّت بد ، در راه خدا با هر دو عترت چه کردند.
۱۸. عترتِ مصطفاى نیک و پرهیزکار و على، آقا و سرور، در روز دو سپاه بزرگ،
۱۹. او در جوانى خداوند را مى پرستید، در حالى که قریش دو بت (لات و عزّى)را مى پرستید؛
۲۰. او از [پرستش] دو بت بى زارى جسته و هرگز حتى یک چشم به هم زدن، همراه قریش بر آن ها سجده نکرد.
۲۱. هنگامى که قهرمانان در جنگ هاى بدر، تبوک و حنین [در برابرش] نمایان شدند، او آنان را نابود کرد.
آیا على اصغر غیر از عبدالله شیرخوار است؟
محقق شهید قاضى طباطبایى با ملاحظه گزارش هاى مختلف تاریخى در باره چگونگى شهادت طفل شیرخوار، به این نتیجه رسیده است که امام حسین(ع) سه طفل خردسال داشته است: یکى، نوزادى که در روز عاشورا به دنیا آمده و یعقوبى از آن خبر داده است، دیگرى عبدالله که شش ماهه و شیرخوار بوده و سومى على اصغر که شش سال داشته است. اما مورخان در ضبط و ثبت گزارش شهادت این سه نفر، دقت لازم را نکرده و جریان شهادت هر یک را با دیگرى خلط کرده و هر یک را به جاى دیگرى نوشته و به مرور زمان، این سه کودک، یک نفر به حساب آمده اند که منابع کهن او را عبدالله رضیع و منابع متأخر، او را على خوانده اند. وى در ادامه نوشتار خود قراین و شواهدى براى مدعاى خود مى آورد که به اختصار و اضافاتى چنین است:
۱. شهادت عبدالله رضیع این گونه است که امام براى وداع این طفل، جلوى خیمه آمده و بر زمین نشسته و طفل شیرخوار را در آغوش مى گیرد و آن طفل در دامان امام(ع) هدف تیر قرار گرفته، شهید مى شود. این امر، حاکى از آن است که عبدالله غیر از على اصغر بوده است، زیرا شهادت على در حالى رخ داد که امام(ع)سوار بر اسب بود و در میدان جنگ مقابل لشکر دشمن ایستاده بود و بنابر گزارش سبط بن جوزى، از آنان براى این کودک تشنه، آب طلب کرد، اما چون آن طفل، هدف تیر قرار گرفته و شهید شد، حضرت از اسب پیاده شده و ... .
۲. در جریان شهادت على اصغر، حضرت بر او نماز مى گذارد که طبق نظر فقها، خواندن نماز میت بر کم تر از شش سال واجب نیست و استحباب آن نیز معلوم نیست و بنابر تحقیق، مورد اشکال است، در حالى که در جریان شهادت عبدالله، چنین اتفاقى رخ نداده است. از این رو نماز خواندن امام(ع) بر طفلى که دست کم شش سال دارد با شیرخواره بودن طفل، سازگارى ندارد و نمى شود این دو نفر، یک نفر باشند.
۳. پس از شهادت طفل شیرخوار، امام(ع) او را کنار شهداى دیگر قرار مى دهد، در حالى که در باره على اصغر نقل شده است که حضرت پس از خواندن نماز بر او، او را دفن کرد. پس معلوم مى شود که عبداللّه رضیع غیر از على اصغر بوده که دست کم شش سال داشته است.
۴. سبط بن جوزى در باره همین طفل شش ساله نوشته است که چون از تشنگى گریه مى کرد، امام(ع) او را در برابر لشکر عمر سعد قرار داد و از آنان براى او آب طلب کرد، اما در باره طفل شیرخوار چنین گزارشى نشده و تنها جریان وداع آن حضرت با آن طفل، آن هم جلوى خیمه گاه (نه در میدان نبرد) گزارش شده است.
نقد و بررسى
اگرچه قراین و شواهدى که محقق قاضى طباطبایى براى اثبات مدعاى خود آورده در ابتدا و ظاهر امر، درخور توجه است و حتى چنان که گذشت گزارش طبرى امامى و ابن خشاب در باره تعداد فرزندان امام(ع) حاکى از این بود که عبدالله غیر از على اصغر است، اما با اندکى تأمّل و دقّت، این پرسش مطرح مى شود که اگر على اصغر غیر از عبدالله رضیع بوده است، چرا منابع متقدم سخنى از او به میان نیاورده اند و افرادى همانند ابومخنف که معتبرترین گزارش هاى تاریخ عاشورا را با یک یا دو واسطه بیان کرده و شیخ مفید نیز این گزارش ها را پذیرفته است، نامى از على اصغر نبرده اند و تنها از قرن چهارم به بعد چنین مطلبى آن هم به اجمال، مطرح شده است؟ چرا وجود کودکى شش ساله که امام(ع) بر او نماز خوانده است، تنها در گزارش ابن اعثم که کتاب خود را بیش از دو قرن و نیم بعد از حادثه عاشورا نگاشته است و این خبر را بدون ذکر سند نقل کرده، منعکس شده و در منابع متقدم، از او با نام «على» و چگونگى شهادتش، یادى نشده است؟
اما درباره اختلاف روایات کیفیت شهادت طفل شیرخوار که این محقق به آن استدلال کرده، باید گفت که برخى منابع، کیفیت شهادت او را به گونه اى نوشته اند که هم با گزارش ابومخنف و شیخ مفید و هم با نقل ابن اعثم و خوارزمى، هم سو و موافق است، چنان که طبرسى (م ۵۶۰ ق)، هم آمدن امام حسین(ع) را به درِ خیمه گاه نوشته و هم این که حضرت بر اسب سوار بوده و پس از شهادت طفل شیرخوار از اسب پیاده شده و پس از حفر قبر، او را دفن کرده است. البته او چون بر این باور بوده که این طفل، شیرخوار بوده، در گزارش خود سخنى از نماز خواندن امام(ع) بر این طفل به میان نیاورده است. همین طور اگر آغاز گزارش سبط بن جوزى به ادعاى این محقق، حاکى از شش ساله بودن این کودک باشد، اما پایان گزارش وى، یعنى بلند شدن نداى آسمانى که حسین این طفل را رها کن که براى او شیردهنده اى در بهشت است، شیرخواره بودن طفل را اثبات مى کند. به تعبیر دیگر، در گزارش یاد شده، هم از به میدان آوردن و در برابر لشکر قرار دادن این طفل توسط امام(ع) سخن به میان آمده است و هم از شیرخواره بودن این طفل، بنابراین، از اختلاف برخى گزارش ها در باره چگونگى شهادت طفل شیرخوار، به سهولت نمى توان ادعا کرد که عبدالله و على اصغر دو نفر بودند که اولى شیرخوار و دومى، کودکى دست کم شش ساله بوده است.
نکته دیگرى که باید به آن توجه داشت آن است که بسیارى از مورخان متقدّم و متأخّر، از امام سجّاد(ع) با نام «على اصغر» یاد کرده اند۵۳ که این نکته، حاکى از آن است که از دیدگاه آنان، «اصغر» صفت براى امام زین العابدین(ع) (نه براى طفل شیرخوار) بوده است، چنان که برخى دیگر، بر على اکبر (جوان شهید شده) على اصغر اطلاق کرده اند، حتى به تصریح مُحَلّى، عقیقى و بسیارى از طالبى ها، به امام سجاد(ع)، على اکبر و به على اکبر شهید، على اصغر گویند و بسیارى از اهل نسب، از جمله کلبى و مصعب زبیرى، امام سجّاد(ع) را على اصغر، و على اکبر شهید را على اکبر خوانند,۵۶ بنابراین، هیچ یک از این دو گروه یاد شده، طفل شیرخوار را على اصغر ندانسته اند
افزون براین، مورخان، تعبیر «اصغر» را به عنوان لقب، در مقابل على اکبر، براى توصیف سن امام على بن الحسین(ع) به کار برده اند، چنان که ابوحنیفه دینورى مى نویسد: یکى از نجات یافتگان على اصغر بود که بالغ شده بود.
نتیجه
آن چه مى توان در این باره با اطمینان گفت، آن است که در کربلا، کودک و طفلى از حضرت شهید شده است که منابع دسته اول او را «عبدالله» خوانند. در این میان، فضیل بن زبیر و یعقوبى بر این باورند که او در همان روز عاشورا به دنیا آمده و به گفته ابن زبیر، نامش عبدالله بوده است، اما در گزارش ابومخنف که طبرى، ابوالفرج اصفهانى و شیخ مفید و برخى دیگر، آن را آورده اند، سخنى از تولّد او در روز عاشورا به میان نیامده است. با آن که سخن امام حسین(ع) درباره شهادت این طفل، در گزارش ابوالفرج اصفهانى و ابن شهرآشوب با گزارش یعقوبى مشابهت دارد، اما چنان که گذشت هیچ کدام از دو منبع یاد شده نگفته اند که تولد طفل شیرخوار، روز عاشورا بوده است. بنابراین، تنها از قرن چهارم به بعد، برخى منابع، از او با نام على یاد کرده اند و با توجه به نماز خواندن امام(ع)بر او (که در برخى منابع این دسته آمده)، چنین برداشت شده که وى دست کم شش سال داشته است.
مجله «تاریخ در آئینه پژوهش» ، شماره 12 .
https://iqna.ir/fa/news/1316626/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%86 .+
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، .
************************************
*** موضوعات و عناوین فقهی و اقتصادی و اعتقادی و سیاسی و تحلیلی شبکه اجتهاد+مشهد مقدس+تنظیم توسط استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+رجوع کنید به سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/639 .+کلیک کنید .
*** موضوعات و عناوین اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و اعتقادی و حدیثی+پایگاه اندیشوران حوزه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
*** عناوین و موضوعات اخلاقی،تربیتی ، اجتماعی، سیاسی...+وبلاگ نسیم معرفت+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
*** مطالب حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/623 . +کلیک کنید
***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید
*** تفسیر سوره کهف توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+ بر اساسِ «متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+سایت سعادت میرقدیم ها+کلیک کنید +
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .
***مقصوداز رَحِم دربحث لزوم ووجوب صِلَه اَرحام چیست؟+آیت الله محمد جوادفاضل لنکرانی+با اصلاحات و حواشی و اضافات توسط : آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/628 .+کلیک کنید .
*** نقد استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی به سخنان حجت الاسلام دکترداوود فِیرحی زنجانی دررابطه بابررسی اندیشه های امام خمینی(نظریه نصب و کشف)+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/671 . +کلیک کنید .
*** نقد استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی به سخنان حجت الاسلام دکترداوود فِیرحی زنجانی+نقد بر یک مُصاحبه انحرافی+پایگاه اندیشورران حوزه+http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=17535 .+کلیک کنید .
*** نقد بر نقد + نقد بر نقد جناب آقای دانیال نمازی توسط استاد سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/680 .+کلیک کنید .
*** نقدبرنقد+نقدبرنقدجناب آقای دانیال نمازی توسط استاد سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=17640 .+پایگاه اندیشوران حوزه .
***مِنطَقَةُ الفَراغ چیست و چه لزومی دارد؟!+پرسش و پاسخ+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی +http://hakim-askari.rozblog.com/post/682 .+کلیک کنید .
***مِنطَقَةُ الفَراغ چیست و چه لزومی دارد؟!+پرسش و پاسخ+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی +http://hakim-askari.rozblog.com/post/682 .+کلیک کنید .
*** مِنطَقَةُ الفَراغ چیست و چه لزومی دارد؟!+پرسش و پاسخ +استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی +پایگاه اندیشوان حوزه+http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=17657 .+کلیک کنید .