سفارش امام خمینی (ره) به حوزه های علمیه
514 بازدید
موضوع: اخلاق و عرفان

بسم الله الرحمن الرحیم


*سفارش امام خمینی (ره) به حوزه های علمیه


حوزه‌هاى علمیه همزمان با فراگرفتن مسائل علمى ، به تعلیم و تعلُّم مسائل اخلاقى و علوم معنوى نیازمند است . راهنماى اخلاق و مربّى قواى روحانى و مجالس پند و موعظه لازم دارد . برنامه‌هاى اخلاقى و اصلاحى ، کلاس تربیت و تهذیب ، آموختن معارف الهیه ، که مقصد اصلى بعثت انبیاء (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) مى‌باشد، باید در حوزه‌ها رایج و رسمى باشد . متأسفانه در مراکز علمى به این گونه مسائلِ لازم و ضرورى کمتر توجه مى‌شود . علوم معنوى و روحانى رو به کاهش مى‌رود  و بیم آن است که حوزه‌هاى علمیه در آتیه نتوانند علماى اخلاق ، مُربّیان مُهذَّب و آراسته و مردان الهى تربیت کنند  و بحث و تحقیق در مسائل مقدماتى مجالى براى پرداختن به مسائل اصلى و اساسى ، که مورد عنایت قرآن کریم و نبى اعظم (صَلَّی اللهُ  عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و سایر انبیا و اولیا (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) است ، باقى نگذارد . خوب است فقهاى عِظام و مدرسین عالیمقام ، که مورد توجه جامعه علمیه مى‌باشند ، در خلال درس و بحث به تربیت و تهذیب افراد همت گمارند و به مسائل معنوى و اخلاقى بیشتر بپردازند . محصلین حوزه‌ها نیز لازم است در کسب مَلَکات فاضله و تهذیب نفس کوشش کرده ، به وظایف مهم و مسئولیتهاى خطیرى که بر دوش آنان است اهمیت دهند .

سفارش به طلاب

شما که امروز در این حوزه‌ها تحصیل مى‌کنید و مى‌خواهید فردا رهبرى و هدایت جامعه را به عهده بگیرید ، خیال نکنید تنها وظیفه شما یاد گرفتن مُشتى اصطلاحات مى‌باشد ، وظیفه‌هاى دیگرى نیز دارید . شما باید در این حوزه‌ها خود را چنان بسازید و تربیت کنید که وقتى به یک شهر یا ده رفتید ، بتوانید اهالى آنجا را هدایت کنید و مهذب نمایید . از شما توقع است که وقتى از مرکز فقه رفتید ، خود مُهذَّب و ساخته شده باشید ، تا بتوانید مردم را بسازید و طبق آداب و دستورات اخلاقى اسلامى آنان را تربیت کنید . اما اگر خداى نخواسته در مرکز علم خود را اصلاح نکردید ، معنویات کسب ننمودید ، به هر جا که بروید اَلعَیاذُ بِاللّه، مردم را منحرف ساخته ، به اسلام و روحانیت بدبین خواهید کرد . شما وظایف سنگینى دارید . اگر در حوزه‌ها به وظایف خود عمل نکنید و در صدد تهذیب خود نباشید و فقط دنبال فرا گرفتن چند اصطلاح بوده مسائل اصولى و فقهى را درست کنید ، در آتیه خداى نخواسته براى اسلام و جامعه اسلامى مُضرّ خواهید بود ؛ ممکن است ، اَلعَیاذُ بِاللّه، موجب انحراف و گمراهى مردم شوید . اگر به سبب اعمال و کردار و رفتار نارواى شما یک نفر گمراه شده از اسلام برگردد ، مرتکب اَعظمِ کبایر مى‌باشید ؛ و مشکل است توبه شما قبول گردد . چنانکه اگر یک نفر هدایت یابد ، به حسب روایت «بهتر است از آنچه آفتاب بر آن مى‌تابد» . مسئولیت شما خیلى سنگین است . وظایف شما غیر از وظایف عامه مردم مى‌باشد ؛ چه بسا امورى که براى عامه مردم مُباح است ، براى شما جایز نیست ، و ممکن است حرام باشد . مردم ارتکاب بسیارى از امور مباحه را از شما انتظار ندارند ، چه رسد به اعمال پستِ نامشروع  که اگر خداى نخواسته از شما سربزند ، مردم را نسبت به اسلام و جامعه روحانیت بدبین مى‌سازد . درد اینجاست : اگر مردم از شما عملى که بر  خلاف انتظار است مشاهده کنند ، از دین منحرف مى‌شوند ؛ از روحانیت برمى‌گردند ، نه از فرد . اى کاش از فرد برمى‌گشتند و به یک فرد بدبین مى‌شدند . ولى اگر از یک روحانى عملى ناشایست و برخلاف نزاکت ببینند ، تجزیه و تحلیل نمى‌کنند همچنانکه در میان کسبه افراد نادرست و منحرف وجود دارد و در میان اداریها اشخاص فاسد و زشتکار دیده مى‌شود ، ممکن است در میان روحانیون نیز یک یا چند نفر ناصالح و منحرف باشد . لذا اگر بقّالى خلاف کند ، مى‌گویند فلان بقال خلافکار است . اگر یک عطّار عمل زشتى مرتکب گردد ، گفته مى‌شود فلان عطار زشتکار است . لیکن اگر آخوندى عمل ناشایسته‌اى انجام دهد ، نمى‌گویند فلان آخوند منحرف است ، گفته مى‌شود آخوندها بدند! . وظایف اهل علم خیلى سنگین است ؛ مسئولیت علما بیش از سایر مردم مى‌باشد . اگر به «اصول» کافى ، کتاب وسائل ، به ابواب مربوط به وظایف علما مراجعه کنید ، مى‌بینید تکالیف سنگین و مسئولیتهاى خطیرى براى اهل علم بیان شده است . در روایت است که وقتى جان به حلقوم مى‌رسد ، براى عالِم دیگر جاى توبه نیست ، و در آن حال توبه وى پذیرفته نمى‌شود ؛ زیرا خداوند از کسانى تا آخرین دقایق زندگى توبه مى‌پذیرد که جاهل باشند. و در روایت دیگر آمده است که هفتاد گناه از جاهل آمرزیده مى‌شود پیش از آنکه یک گناه از عالِم مورد آمرزش قرار گیرد. زیرا گناه عالم براى اسلام و جامعه اسلامى خیلى ضرر دارد . عوام و جاهل اگر معصیتى مرتکب شود ، فقط خود را بدبخت کرده ، بر خویشتن ضرر وارد ساخته است ؛ لیکن اگر عالِمى منحرف شود و به عمل زشتى دست زند ، عالَمى را منحرف کرده ، بر اسلام و علماى اسلام زیان وارد ساخته است. اینکه در روایت آمده که اهل جهنم از بوى تعفّن عالِمى که  به علم خود عمل نکرده مُتأذِّى مى‌شوند ، براى همین است که در دنیا بین عالِم و جاهل در نفع و ضرر به اسلام و جامعه اسلامى فرق بسیار وجود دارد . اگر عالمى منحرف شد ، ممکن است امّتى را منحرف ساخته به عفونت بکشد . و اگر عالمى مهذّب باشد ، اخلاق و آداب اسلامى را رعایت نماید ، جامعه را مهذّب و هدایت مى‌کند . در بعضى از شهرستانهایى که تابستانها به آنجا مى‌رفتم ، مى‌دیدم اهالى آن بسیار مُؤدب به آداب شرع بودند . نکته‌اش این بود که عالِم صالح و پرهیزکارى داشتند . اگر عالِمِ وَرِع و درستکارى در یک جامعه یا شهر و استانى زندگى کند ، همان وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان مى‌گردد اگر چه لفظا تبلیغ و ارشاد نکند. ما اشخاصى را دیده‌ایم که وجود آنان مایه پند و عبرت بوده ؛ صِرف دیدن و نگاه به آنان باعث تنبّه مى‌شد . هم اکنون در تهران ، که فی الجمله اطلاع دارم ، محلات آن با هم فرق دارد : در محله‌اى که عالِمِ منزّه و مهذّبى زیست مى‌کند ، مردمان صالح با ایمانى دارد . در محله دیگر که یک نفر منحرف فاسد مُعمّم شده ، امام جماعت گردیده ، دکان درست کرده است ، مى‌بینى طایفه‌اى را فریب داده ، آلوده و منحرف ساخته است . همین آلودگى است که از بوى تعفّن آن اهل جهنم اذیت مى‌شوند . این تعفنى است که عالِم سوء ، عالِم بى‌عمل ، عالِم منحرف ، در همین دنیا به بار آورده ، و بوى آن در جهان دیگر شامّه اهل جهنم را مى‌آزارد . نه اینکه در آنجا چیزى به او افزوده باشند ؛ آنچه در عالَم آخرت واقع مى‌شود چیزى است که در این دنیا تهیه گردیده است . به ما چیزى خارج از عمل ما نمى‌دهند . وقتى بنا باشد عالِمى مفسده جو و خبیث باشد ، جامعه‌اى را به عُفونت مى‌کشد ؛ منتهى در این دنیا بوى تعفّن آن را شامّه‌ها احساس نمى‌کند ؛ لیکن در عالَم آخرت بوى تعفن آن درک مى‌گردد . ولى یک نفر عوام نمى‌تواند چنین فساد و آلودگى در جامعه اسلامى به بار آورد . عوام هیچگاه به خود اجازه نمى‌دهد که داعیه امامت و مهدویّت داشته باشد ، ادعاى نبوت و اُلوهّیت کند  ؛ این عالِمِ فاسد است که دنیایى را به فساد مى‌کشاند: اِذا فَسَدَ العالِمُ ، فَسَدَ العالَمُ .


اهمیت تهذیب و تزکیه نفس


آنان که دین سازى کرده باعث گمراهى و انحراف جمعیت انبوهى شده‌اند بیشترشان اهل علم بوده‌اند ؛ بعضى از آنان در مراکز علم تحصیل کرده ریاضتها کشیده‌اند . رئیس یکى از فِرَق باطله در همین حوزه‌هاى ما تحصیل کرده است . لیکن چون تحصیلاتش با تهذیب و تزکیه توأم نبوده ، در راه خدا قدم برنمى‌داشته ، خباثت را از خود دور نساخته بود ، آن همه رسوایى به بار آورده است . اگر انسان خباثت را از نهادش بیرون نکند ، هر چه درس بخواند و تحصیل نماید نه تنها فایده‌اى بر آن مترتب نمى‌شود بلکه ضررها دارد . علم وقتى در این مرکز خبیث وارد شد ، شاخ و برگ خبیث به بار آورده شجره خبیثه مى‌شود . هر چه این مفاهیم در قلب سیاه و غیر مهذّب انباشته گردد ، حجاب زیادتر مى‌شود . در نفسى که مهذب نشده ، علم حجاب ظلمانى است : اَلعِلمُ هُوَ الحِجابُ الأَکبَرُ. لذا شرِّ عالِمِ فاسد براى اسلام از همه شرور خطرناکتر و بیشتر است . علم نور است ، ولى در دل سیاه و قلب فاسد دامنه ظلمت و سیاهى را گسترده‌تر مى‌سازد . علمى که انسان را به خدا نزدیک مى‌کند ، در نفس دنیا طلب باعث دورى بیشتر از درگاه ذِى الجَلال مى‌گردد . علم توحید هم اگر براى غیر خدا باشد ، از حُجُب ظلمانى است ؛ چون اشتغال به ما سِوَى اللّه است . اگر کسى قرآن کریم را با چهارده قرائت لِما سِوَى اللّه حفظ باشد و بخواند ، جز حجاب و دورى از حق تعالى چیزى عاید او نمى‌شود . اگر شما درس بخوانید ، زحمت بکشید ، ممکن است عالِم شوید  ولى باید بدانید که میان «عالِم» و «مُهذّب» خیلى فاصله است . مرحوم شیخ ، استاد ما ، رِضوانُ اللّهِ تَعالَى عَلَیهِ ، مى‌فرمود اینکه مى‌گویند : «مُلّا شدن چه آسان ، آدم شدن چه مشکل» صحیح نیست . باید گفت : مُلّا شدن چه مشکل ، آدم شدن محال است!  .  کسب فضایل و مکارم انسانى و موازین آدمیت از تکالیف بسیار مشکل و بزرگى است که بر دوش شماست . گمان نکنید اکنون که مشغول تحصیل علوم شرعیه مى‌باشید ، و فقه که اشرف علوم است مى‌آموزید ، دیگر راحتید ، و به وظایف و تکالیف خود عمل کرده‌اید . اگر اخلاص و قصد قربت نباشد ، این علوم هیچ فایده‌اى ندارد . اگر تحصیلات شما ، اَلعَیاذُ بِاللّه، براى خدا نباشد و براى هواهاى نفسانیه ، کسب مقام و مسند ، عنوان و شخصیت در این راه قدم گذاشته باشید ، براى خود وِزر و وبال اندوخته‌اید . این اصطلاحات اگر براى غیر خدا باشد ، وزر و وبال است . این اصطلاحات هر چه زیادتر شود ، اگر با تهذیب و تقوى همراه نباشد ، به ضرر دنیا و آخرت جامعه مسلمین تمام مى‌شود . تنها دانستن این اصطلاحات اثرى ندارد . علم توحید هم اگر با صفاى نفس توأم نباشد وبال خواهد بود . چه بسا افرادى که عالِم به علم توحید بودند و طوایفى را منحرف کردند . چه بسا افرادى که همین اطلاعات شما را به نحو بهترى دارا بودند، لیکن چون انحراف داشتند و اصلاح نشده بودند وقتى وارد جامعه گردیدند بسیارى را گمراه و منحرف ساختند . این اصطلاحات خشک اگر بدون تقوى و تهذیب نفس باشد ، هر چه بیشتر در ذهن انباشته گردد کبر و نخوت در دایره نفس بیشتر توسعه مى‌یابد . و عالِم تیره بختى که باد نخوت بر او چیره شده نمى‌تواند خود و جامعه را اصلاح نماید ، و جز زیان براى اسلام و مسلمین نتیجه‌اى به بار نمى‌آورد ؛ و پس از سالها تحصیل علوم و صرف وجوه شرعى ، برخوردارى از حقوق و مزایاى اسلامى ، سدّ راه پیشرفت اسلام و مسلمین مى‌گردد و ملتها را گمراه و منحرف مى‌سازد ؛ و ثمره این درسها و بحثها و بودن در حوزه‌ها این مى‌شود که نگذارد اسلام معرفى گردد ، حقیقت قرآن به دنیا عرضه شود ؛ بلکه وجود او ممکن است مانع معرفت جامعه نسبت به اسلام و روحانیت گردد.

من نمى‌گویم درس نخوانید ، تحصیل نکنید ؛ باید توجه داشته باشید که اگر بخواهید عضو مفید و مؤثرى براى اسلام و جامعه باشید ، ملتى را رهبرى کرده به اسلام متوجه سازید ، از اساس اسلام دفاع کنید ، لازم است پایه فقاهت را تحکیم کرده صاحبنظر باشید ؛ اگر خداى نخواسته درس نخوانید حرام است در مدرسه بمانید ؛ نمى‌توانید از حقوق شرعى محصّلین علوم اسلامى استفاده کنید ؛ البته تحصیل علم لازم است ؛ منتها همان طور که در مسائل فقهى و اصولى زحمت مى‌کشید ، در راه اصلاح خود نیز کوشش کنید . هر قدمى که براى تحصیل علم برمى‌دارید ، قدمى هم براى کوبیدن خواسته‌هاى نفسانى ، تقویت قواى روحانى ، کسب مکارم اخلاق ، تحصیل معنویات و تقوى ، بردارید. تحصیل این علوم در واقع مقدمه تهذیب نفس و تحصیل فضایل ، آداب و معارف الهیه ، مى‌باشد ؛ تا پایان عمر در مقدمه نمانید که نتیجه را رها سازید . شما به منظور هدفى عالى و مقدس ، که عبارت از خداشناسى و تهذیب نفس مى‌باشد ، این علوم را فرا مى‌گیرید ، و باید در صدد به دست آوردن ثمره و نتیجه کار خود باشید ؛ براى رسیدن به مقصود اصلى و اساسى خود جدّیت کنید .

شما وقتى وارد حوزه مى‌شوید ، پیش از هر کار باید در صدد اصلاح خود باشید . و مادامى که در حوزه به سر مى‌برید ، ضمن تحصیل باید نفس خود را تهذیب کنید ؛ تا آن گاه که از حوزه بیرون رفتید و در شهر و یا محلى رهبرى ملتى را بر عهده گرفتید ، مردم از اعمال و کردار شما ، از فضایل اخلاقى شما ، استفاده کنند ، پند گیرند ، اصلاح شوند . بکوشید پیش از آنکه وارد جامعه گردید خود را اصلاح کنید ، مُهذَّب سازید . اگر اکنون که فارِغُ البال مى‌باشید در مقام اصلاح و تهذیب نفس برنیایید ، آن روز که اجتماع به شما روى آورد دیگر نمى‌توانید خود را اصلاح نمایید .

.......................................... ادامه دارد ....

نقل از کتاب جهاد اکبر یا مبارزه با نفس از امام خمینی ره .


 برای ادامه مطلب به سایت مرحوم حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی مراجعه فرمایید:

آدرس سایت : http://hakim-askari.rozblog.com/post/130