عشقنامه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
876 بازدید
موضوع: اخلاق و عرفان


صور قلب ینبض , لکل عاشق قلوب متحرکة تنبض بالحیاة - الحبیب للحبیب



*** عشقنامه



به نام خدا خدایی که مرکز اصلی و حقیقی عشق است


 عشق ، داراي مفهومي بسيار روشن است ولي عمق و حقيقت عشق را نمي توان توصيف کرد و در غايت خفاء قرار دارد و فقط اهلش به مراتب استعداد وظرفيتش آن را  ادراک و احساس مي نمايد . بحث از عشق فراتر از وسعت دامنه هستي و آفرينش است و زماني که زمين و آسمان و کرات سماوي نبود عشق برقرار بود . عشق ريشه در ذات اَزَلي دارد و او در حِجله غيب ، جاودانه با خويش  عشقبازي مي کرد و پيش از وجود هر موجودي با خويش  معاشقه  داشت و هم عاشق بود و هم  معشوق  . شاعر پرآوازه عبدالرحمن جامي دراين باره چه زيبا سرود :

در آن خلوت که هستي بي نشان بود
به   کنج    نيستي   عالم     نهان   بود

دلارا    شاهدي   در حِجله  غيب
مبرا  دامنش   از تهمت   عيب

نواي دلبري با خويش مي ساخت
قمار عاشقي با خويش مي باخت

وقتي که شعله اي و پرتوي از عشق الهي تجلي کرد آتش به همه عوالِم زد و در اين ميان آدمي شايسته پذيرشِ عشق الهي گرديد و عشق و عاشقي جريان پيدا کرد.  عالم بر اساس عشق پايه گذاري شده است و حيات و شکوفابي آدمي به عشق است   و کسي که عشق نداشته باشد  مرده اي بيش نخواهد بود  . همه عشق هاي پاک ريشه در عشق الهي دارد .

در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد

عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد

غزل 196 از ديوان حافظ باتصحيح عبدالرحيم خلخالي

عشق ، يک حقيقت نوراني و مقدس است که هرگاه در دل زُجاجي و آيينه اي کسي تجلي نمايد ، همه وجودش را نوراني مي کند و تا آدمي به عشق نرسد بهره اي از لذت واقعي نخواهد بُرد .  ترانه عشق ، زيباترين ترانه اي است که در عالَم طنين انداز شد و استمرار دارد و اگر کسي گوش دلش باز و شنوا باشد به  نيکي طنين دل انگيز عشق را مي شنود و در عشق ،  پرستش و بندگي و مُويه و لابه و ناله و زاري و سوز وگداز و سوختن و عطش و تشنگي و انتظار و خواستن و ادب و هوشياري و آرامش  است . و عاشق در پرتو ياد معشوق به آرامش مي رسد :  أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ«سوره رعد آيه 28»

حافظ  (عَلَيهِ الرَّحمَه)  ما را دعوت به سوي عشق  مي کند  و مي فرمايد :


اي بي‌خبر بکوش که صاحب خبر شوي

تا راهرو نباشي کي راهبر شوي

در مکتب حقايق پيش اديب عشق

هان اي پسر بکوش که روزي پدر شوي

دست از مِسِ وجود چو مردان ره بشوي

تا کيمياي عشق بيابي و زَر شوي

خواب و خورت ز مرتبه خويش(عشق)  دور کرد

آن گه رسي به خويش (عشق) که بي خواب و خور شوي

گر نور عشقِ حق   به دل و جانت اوفتد

بالله    کز آفتاب    فلک    خوبتر   شوي

يک دم غريق بحر خدا شو گمان مَبَر

کز آب هفت بحر به يک موي تر شوي

از پاي تا سَرت همه نور خدا شود

در راه ذوالجلال چو بي پا و سر شوي

وجه خدا اگر شَوَدت مَنظر نظر

زين پس شکي نمانَد که صاحب نظر شوي

بنياد هستي تو چو زير و زَبَر شود

در دل مدار هيچ که زير و زَبَر شوي

گر در سرت هواي وصال است حافظا

بايد که خاک درگه اهل هنر شوي


غزل 485 از دیوان حافظ  با تصحیح مرحوم عبد الرحیم خلخالی


و باز حافظ (عَلَيهِ الرَّحمَه) می فرماید :

دلا در عاشقی ثابت قدم باش

که در این ره نباشد کار بی اجر


غزل 255 از ديوان حافظ باتصحيح عبدالرحيم خلخالي


و باز حافظ (عَلَيهِ الرَّحمَه) می فرماید :


هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت    هیچ    استخاره   نیست


غزل 81 از ديوان حافظ باتصحيح عبدالرحيم خلخالي


پنج چیز دل عاشق را دگرگون می کند


1- یاد معشوق

2- جمال معشوق

3- کمال معشوق

4- حال معشوق

5- نگاه معشوق


عشق سکّوي پرواز است . پرواز به سوي معشوق . جاذبه عشق برخلاف جاذبه مادی نِیوتُن ، کِشش روحی و روحانی به سمت بالا و مرکز حقیقی عشق است .  اساس آفرينش بر عشق است و عشق ريشه دارترين حقيقت عالَم وجود است . در عشق نشاط و غم است که غمش هم به نشاط بر مي گردد . طنين عشق زيباترين طنين در عالَم هستي است که اگر کسي در عشق صادق و يکرنگ باشد و گوش باطني و حقيقيش شنوا باشد به خوبي آن را مي شنود . سراسر هستي سرود عشق است . خدايي که هم عاشق و هم معشوق است ، آوازش پيوسته در گوش دل است ولي کو دل که دهد گوش به آواز خدا . همه عشق ها  ريشه در يک معشوق دارد و بس  . همه عشق ها تجلي  يک عشق بي نهايت  است زيرا که معشوق حقيقي بي انتهاست لذا مسير عشق پايان ندارد .  آنکه در اَزَل هم عاشق بود و هم معشوق و با خويش عشقبازي مي کرد قطره اي از عشق را در دل آدميان چکاند . ببين که چه غوغايي است از عشق در ميان اين موجودات بشري . قِصّه عشق واقعا عجيب و شگفت انگيز است . می توان عاشق شد و عشق را احساس کرد ولی حقیقت و چیستی عشق مُعمّایی لامَکشُوف است . عشق فراز است نه فرود ، تَعالِی است نه تنزّل ، سَیر است نه سکون ، شدن است نه بودن  و چه بسا بالاتر اینکه عشق فناست که در بَطن آن بقاست . عاشق در معشوق فانی می شود و بقای عاشق در بقای معشوق است و هر معشوقی که فانی و فناپذیر است معشوق حقیقی نیست و هیج عشقی بجز عشق الهی نیست «لا عِشقَ اِلّا عِشقُ اللهِ» و هر عشقی در عالم تا به عِشقُ الله نرسد  عشق نیست و اگر عشق بنامند جز مَجاز نخواهد بود  . عشق ، دلدادگی صادقانه به معشوق است  . عشق یک رنگی است نه دورنگی .  عشق هیچگاه با دورنگی جمع نمی شود و عاشق دو رو  در قاموس عشق نمی گنجد . زندگی بی عشق یعنی زندگی بدون آب و هوا . کسی که عشق ندارد حیات ندارد بلکه مُرده ساکن یا مُرده مُتحرِّکی بیش نیست . عشق به عاشق ، زندگی جدید و نگاهی مُتفاوت و مُتعالی می دهد . نگاه عاشق نگاهی خاصّ است و عاشق ، جور دیگری می بیند . عاشق اگر معشوق را نبیند عاشق نیست ، البته نه به چشم سَر بلکه به چشم سِرّ و دیده باطن . دیده باطن اگر بینا شود - صد حقیقت نزد تو پیدا شود .  اگر دیده حقیقت بینِ عاشق ، بینا شود همه جا با معشوق و در حضور اوست و  مَستِ جَلَوات معشوق می شود  و به هر سو بنگرد جمال معشوق را به تماشا می نشیند . چه زیبا گفت باباطاهر عُریان ، عُریان از تَعَلُّقات نه بَرهنگی تَنِ ظاهری  : 

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

به دریا بنگرم دریا ته وینم

بهر جا بنگرم کوه و در و دشت

نشان از روی زیبای ته وینم


..... .....   «هر چه گویم عشق را شرح و بیان»  - عشق نیست ،توصیف عشقست و نشان .


«مایه خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست»  *  بی عشق هر آنچه باشد بیجاست


خوشتر از عشق ندیدم که به دل بنشیند  *  عاشق آن است که معشوقِ نکو بگزیند

و چه زیبا سروده است جَلالُ الدّین مولوی یا مُلّای رومی :

عاشقی پیداست از زاری دل

نیست بیماری چو بیماری دل

علت عاشق ز عِلّتها جداست

عشق اُصطُرلاب اَسرارِ خداست

عاشقی گر زین سر و گر زان سرست

عاقبت ما را بدان سر رهبرست

هرچه گویم عشق را شرح و بیان

چون به عشق آیم خَجِل باشم از آن

گرچه تفسیر زبان روشنگرست

لیک عشق بی‌زبان روشن ترست

چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت

چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت

عقل در شرحش چو خَر در گل بَخُفت

شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت

آفتاب آمد دلیل آفتاب

گر دلیلت باید از وی رو متاب


** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



**********************************


*** موضوعات و عناوین فقهی و اقتصادی و اعتقادی و سیاسی و تحلیلی شبکه اجتهاد+مشهد مقدس+تنظیم توسط استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+رجوع کنید به سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/639 .+کلیک کنید .

*** موضوعات و عناوین اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و اعتقادی و حدیثی+پایگاه اندیشوران حوزه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


*** عناوین و موضوعات اخلاقی،تربیتی ، اجتماعی، سیاسی...+وبلاگ نسیم معرفت+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

*** مطالب حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/623 . +کلیک کنید

***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید

*** تفسیر سوره کهف توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+ بر اساسِ «متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+سایت سعادت میرقدیم ها+کلیک کنید  +

http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .


*** عشقنامه

+از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/647 ..+کلیک کنید .