آیاآیت الله بروجردی مطلقامخالف نظام وحکومت دینی بوده است؟!!!
346 بازدید
موضوع: اخلاق و عرفان



 آیاآیت الله بروجردی مطلقامخالف نظام وحکومت دینی بوده است؟!!!


سؤال : اگر حکومت اسلامي و نظام ديني مشروع بود آيت الله بروجردي با آن مخالفت نمي کرد در حالي که ايشان مي گفت : من با استقرار از هر نوع نظام ديني مخالفم ؟!

 پاسخ :  سلام عزيزم . بر فرض صحت انتساب اين سخن از آن بزرگوار  ،  داري از کلام آيت الله بروجردي اشتباه برداشت مي کني ! ايشان با مسائلي که در ذهن مبارکشون بود ملاحظاتي و نگراني هايي داشت و چون به نظر مبارکش در آن وقت زمينه فراهم نبوده لذا فرمودند که ( من با استقرار از هر نوع نظام ديني مخالفم ) نه اينکه استقرار نظام ديني را بطور مطلق نفي نمايد  حتي اگر زمينه هايش مناسب و فراهم باشد. اگر چنين بود قطعا درس ولايت فقيه و درس کتاب القضاء نمي گذاشت. ايشان در اواخر عمر شريفشان  درس کتاب القضاء و ولايت داشت که نشان دهنده توجه ايشان به بُعد سياسي حکومت اسلامي و ولايت فقيه است .  اگر طبق برداشت سطحي شما قائل باشيم که ايشون استقرار نظام ديني را بطور مطلق و در همه زمان ها نفي کند پس معاذ الله  ايشان استقرار حکومت امام عصر عج را هم  نفي مي کند ! 

  عزيزم  ايشان نفي استقرار نظام اسلامي بطور مطلق نکرده است زيرا که لازمه اش پذيرش حکومت غير ولايت فقيه که عموما استبدادي و فاسد است مي باشد . عزيزم بدانيد که نفي ولايت فقيه و نفي حکومت و نظام بر اساس ولايت فقيه معنايش آن است که پيامبر (صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)   و  ائمه (عَلَيهِِمُ السَّلامُ) و امام عصر (عَج)  را متهم کنيم که مردم را به حکومت هاي فاسد و جائر و طغيانگر و غير مشروع واگذار نموده اند و حال آنکه در جاي خود ثابت شده است که هيچگاه پيامبر اکرم ص و ائمه ع و امام عصر عج  مردم را رها و مُهمل قرار نداده اند و امام عصر عج در غيبت صغري ، نُوّاب اربعه را حساب شده و از بُعد سياسي قرار داده است و آنها نيز در حدّ خود که زمينه ايجاب مي کرد انجام وظيفه کردند و در زمان غيبت کبري ، فقهاء وارسته و عالِم به زمان را به عنوان نمايندگان عام خود معرفي فرموده است و در طول عصر غيبت کبري برخي فقهاء وقتي که زمينه را فراهم مي ديدند در يک محدوده و منطقه خاص اِعمال قدرت مي کردند و حتي حکم « حدّ شرعي» را جاري مي نمودند. پس عملا ولايت فقيه در برخي دوره هاي گذشته در عصر غيبت در محدوده خاص محقق شد .

ولايت فقيه يعني تداوم راه ايمه ع و تحقق خواسته هاي برحق آنها است  و کسي که در ولايت فقيه وسوسه و تشکيک کند طعم فقه را نچشيده است و معنا  و رمز کلمات معصومين (عَلَيهِِمُ السَّلامُ)  را نفهميده است... . صاحب جواهر فرمودند : فَمِنَ الغَريبِ وَسوَسَةُ بَعضِ النّاسِ فِي ذلِکَ بَل کَأَنَّهُ ما ذاقَ مِن طَعمِ الفِقهِ شَيئاََ وَ لا فَهِمَ مِن لَحنِ قَولِهِم وَ رُمُوزِهِم أَمراََ ، وَ لاتَأَمَّلَ المُرادَ مِن قَولِهِم « إِِنّي جَعَلتُهُ عَلَيكُم حاكِما وَ قاضِيا وَ حُجَّةََ وَ خَليفَةََ » وَ نَحوِ ذلِكَ مِمّا يَظهَرُ مِنهُ إِرادَةُ نَظمِ زَمان ِ الغَيبَةِ لِشيعَتِهِم فِي كَثيرِِ مِنَ الأُمُورِ الرّاجِعَةِ إِلَيهِم . يعني عجيب و شگفت آور است كه برخي از افراد ( در لباس فقاهت!! ) در ولايت فقيه وسوسه و تشکيک مي کند بلکه  او گويا كه طعم فقه را نچشيده و از لحن گفتار صاحبان شريعت و رمز و اشارات آنان چيزي درنيافته  و در مقصود از اين گفتارشان تامل و انديشه نكرده است كه  فرمودند : إِِنّي جَعَلتُهُ عَلَيكُم حاكِما  من او را بر شما حاكم و قاضي و حجت و خليفه قرار داده ام و كلماتي از اين دست كه آشكارا نشان مي دهند مقصود آنان برقراري نظم براي شيعيانشان در امور مربوطه در زمان غيبت بوده است.  ( جَواهِرُ الكَلام ، كتابُ الأَمرِ بِالمَعرُوفِ وَ النَّهيِ عَنِ المُنكَر ، اَلرّابِع فِي المُقيمِ لِلحَدّ جلد 21 صفحه 397) )

فقهاء بزرگوار ما هرگز در برابر حکومت هاي فاسد و جاير و خون آشام ساکت نبودند و در هر زمان و عصري به تناسب در برابر حکّام جور و ظَلَمه  ، موضع مي گرفتند و خود مرحوم آيت الله بروجردي مُلّا سکوتي نبود بلکه حتي رژيم شاه از او حساب مي برد . قطعا ايشان معتقد واقعي به ولايت فقفيه بود و اگر احساس مي کرد که افراد مناسبي در اختيار دارد حتما در برابر رژيم پليد و فاسد و منحوس شاه قيام مي نمود .   عزيزم سعي کنيم که بصيرت داشته باشيم و فقهاء بزرگي مثل آيت الله بروجردي را با برداشت هاي غلط  و سطحي خود مُتّهم نکنيم !


** آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي


http://nasimemarefat.parsiblog.com/


***نسیم معرفت***


*****************************


«انقلاب علامه»/ محمدتقي مصباح يزدي

** علامه طباطبايي و تحکيم ولايت فقيه+علامه مصباح يزدي

روايتي از طرح حکومت اسلامي علامه طباطبايي سال‌ها پيش از انقلاب اسلامي+«انقلاب علامه»/ محمدتقي مصباح يزدي

+شبکه اجتهاد + 25 آبان 1397 .+کليک کنيد .

*

آخرين اخبار+

شبکه اجتهاد +کليک

شبکه اجتهاد: تصور بنده اين است که ما در بين علماي معروفي که نسبت به همه آن‌ها بدهکار هستيم و بايد زانوي ادب به زمين بزنيم و براي علوّ درجات آن‌ها دعا کنيم اشخاصي به جامعيت مثل مرحوم علامه طباطبايي کم پيدا مي‌شود. در ميان ويژگي‌هايي که علامه طباطبايي (ره) ‌‌داشت شايد بارزترين آن خدماتي بود که ايشان براي قرآن انجام داد و به همين جهت بيت ايشان دارالقرآن ناميده شد.

در ميان کساني که ما مي‌شناسيم از بزرگان علما و اساتيد و کساني که مديون همه آنها هستيم کسي که اين توفيق را پيدا کرده باشد که قرآن را از مهجوريت دربياورد کمتر مثل علامه مي‌شود ، پيدا کرد. نمي‌گويم اصلاً نيست. من بر همه احاطه ندارم. مطالعات من خيلي زياد نيست اما بعيد مي‌دانم افراد زيادي مثل ايشان باشند که در اين جهت سعي کرده باشند که قرآن را از مهجوريت خارج کنند. مي‌خواهم يک نمونه کوچکي از کاري را که مرحوم علامه طباطبايي(ره) ‌‌براي بعضي مسائل پيچيده ما کرد و از قرآن استفاده کرد که کم‌نظير است بگويم. در اين عصر ما به‌خصوص خيلي نياز داريم به اينکه اين مسائل زندگي اجتماعي و مديريت اجتماعي و مسائل سياسي را ببينيم ازنظر اسلام چيست؟ مي‌دانيم امام (رِضوان‌ُالله‌ِ تَعالَي عَلَيهِ) صريحاً مي‌فرمود که قسمت اعظمي از فقه ما مربوط به مسائل سياسي و اجتماعي است. در دوران منحوس شاهنشاهي اين مسائل جايي براي طرح نداشت و گوش شنوايي هم براي آن نبود. نه کسي مطالبه مي‌کرد نه کسي چندان تحقيقي مي‌کرد و اهميتي مي‌داد .

عمدتاً بر زبان‌ها اين بود که آقا امام زمان (عَج) ‌‌بايد خودش بيايد مسائل را درست کند و ما بايد صبر کنيم. اين روايت را زياد مي‌خواندند که «کُونُوا اَحلاسَ بُيُوتِکُم». پلاس و گليم خانه‌تان باشيد ، به کسي کاري نداشته باشيد. اين فرهنگ غالب بود. خدا امام خميني را مبعوث فرمود و يک تحوّلي در بينش ما نسبت به اسلام و مسائل سياسي و اجتماعي به وجود آمد. اما در همان اوايل نهضت کساني بودند که به اين فکر افتادند که اين مسائل را ازنظر علمي و فکري حل کنند. شايد يادتان باشد يک مجموعه مقالاتي از مرحوم علامه طباطبايي، مرحوم آقاي مطهري، مرحوم آقاي بهشتي ‌‌و چند نفر به نام «مرجعيت و روحانيت» نوشته شد و چاپ شد و اتفاقاً همان سال‌ها هم کتاب برگزيده سال شد. سال 41 اين کتاب به‌عنوان کتاب سال برگزيده شده. دو مقاله مرحوم آقاي طباطبايي در آن کتاب دارد. يکي عنوان آن «ولايت و زعامت» است.

مرحوم آقاي طباطبايي(ره) ‌‌يک تحوّلي در تحقيقات علمي و فقهي حوزه و روحانيت ايجاد کرد. معمولاً وقتي درباره ولايت‌فقيه و حکومت اسلامي بحث مي‌شود، گفته مي‌شود چه روايتي اينجا وجود دارد و اينجا مَقبُولَه عُمَر بن‌حَنظَلَه هست و مَرفَوعَه اَبُوخَديجَه و به اين شکل درباره سند و دلالت آن بحث مي‌شود. بعضي هم معتقدند اين روايات دلالت بر حکومت اسلامي يا ولايت‌فقيه ندارد. مي‌گويند در تعبير «جَعَلتُهُ حاکِماََ» حاکم يعني حَکَمِيّت (داوري و قضاوت کردن) و اين ربطي به اصل حکومت ندارد. اين را بعضي از مراجع مي‌گفتند. بالاخره با زحمت‌هايي مي‌گفتند، مي‌شود از اين روايت مسأله ولايت‌فقيه را هم اثبات کرد. از مقبوله عُمَر بن حَنظَلَه و مَرفُوعَه اَبُوخَديجَه خيلي ما همّت کنيم يک دلالت ظنّي‌اي اثبات کنيم مثل ساير مسائل فقه. اما در اين مقاله علامه  با عنوان «ولايت و زعامت» مرحوم علامه طباطبايي(ره) ‌‌مي‌خواهد اين مسأله ولايت‌فقيه را اثبات کند و هيچ اسمي از مقبوله عُمَر بن حَنظَلَه و مرفوعه اَبُوخَديجَه يا ساير اين روايات نمي‌گويد.

اول يک مقدمه‌اي بيان مي‌کند که قرآن به فطرت دعوت کرده: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا» [1]احکامي که ما با فطرت اثبات مي‌کنيم بعضي از آن‌ها خيلي بيّن و روشن است. مثل احکام بديهي مي‌ماند. البته ما در منطق هم يک قسمت از بديهيات ثانويه را فطريات مي‌گوييم. اما آن فطريات عين اين فطريات نيست. به‌هرحال ايشان تعبير مي‌کنند که بعضي فطريات بديهي است. حالا شايد منظور ايشان اين است که از همان بديهياتي است که محسوسات و تجربيات اين‌ها را بديهيات ثانويه حساب مي‌کنيم. ما از اين راه مي‌توانيم مسائل را اثبات کنيم. اصلاً پايه دين روي اين‌هاست؛ «أَقِمْ وَجْهَک لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَهَ اللَّهِ». بعد مي‌فرمايد: از امور فطري واضح که حتي بچه‌ها هم مي‌فهمند اين است که اگر يک مجموعه‌اي از انسان‌ها بخواهند باهم زندگي کنند هدف مشترکي داشته باشند، يک مديريت مي‌خواهد. حالا اين را بنده اضافه مي‌کنم که يک روايتي است از پيغمبر اکرم (صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) ‌‌که فرمود: اگر چند نفر با هم سفر مي‌رويد: فَأَمِّرُوا عَلََيکُم واحِداً مِنکُم، يک نفر را امير خودتان کنيد. (که بر شما اِمارت و مُديريّت داشته باشد) اگر مي‌خواهيد اين سفر به نفع شما تمام شود، مصلحت شما را تأمين کند (بايد يکي از شما امير باشد) اگر هرکس هرچه خودش بخواهد بکند اين کارها را پراکنده مي‌کند  (هرج و مرج مي شود). پس ما مي‌توانيم بگوييم اينکه يک مجموعه از انسان‌ها براي اينکه به هدف خود برسند احتياج به مدير و فرمانده دارند. اين يک امر فطري است يعني به هر انساني بگويي به‌آساني مي‌پذيرد؛ فطري به اين معنا.

تجربه‌هاي تاريخي هم نشان مي‌دهد که هر جا مردمي مديريت صحيحي داشتند به اهداف خود خيلي زود به نحو صحيح رسيدند هر جا مديريت صحيح در جامعه نبود عقب‌گرد کردند و به ذلت افتادند. نمونه آن‌هم در صدر اسلام وقتي مديريت صحيح اجرا نشد خيلي لغزش‌ها، عقب‌گردها و سقوط‌ها پيدا شد. آيا مي‌شود در يک چنين مسأله‌اي اسلام ساکت مانده باشد؟ اين در حالي است که خود پيغمبر اکرم (صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) مديريت مي‌کرد و رياست جامعه اسلامي را به عهده داشت. اگر چند روز براي جهاد هم مي‌رفت و از مدينه خارج مي‌شد، مقيّد بود که يک جانشين براي خودش تعيين کند. معمولاً هم عَلِي (عَلَيهِ السَّلامُ) را تعيين مي‌کرد اگر علي (عَلَيهِ السَّلامُ) در آن سفر شرکت نمي‌کرد و لازم نبود که در آن جهاد شرکت کند .

آن‌ وقت آيا ممکن است که چنين پيغمبري و آن خدايي که اين پيغمبر را فرستاده و اين شريعت را فرستاده و تا روز قيامت خواسته اين امت به سربلندي و سعادت دنيا و آخرت برسد براي آن فکري نکرده باشد؟ مي‌گوييم دوازده امام معصوم (عَلَيهِمُ السَّلامُ) تعيين کرده. حالا دوازده انسان عادي يک عمر محدودي دارند، بعد از آن چي؟ مي‌شود پيغمبر فکري براي اين امّت در طول هزاران سال نکرده باشد؟!!! آن خدايي که مي‌دانست که بنا هست چه جرياناتي اتفاق بيفتد و اين امّت آخِرالزَّمان است، آخرين پيغمبر است، آخرين دستورات آسماني است  ، آيا راجع به اين مسائل سکوت کرده؟ آيا همان دليل فطري که مي‌گويد «أَقِمْ وَجْهَک لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَهَ اللَّهِ» کافي نيست براي اينکه بدانيم براي اين هم فکري کرده است؟ علامه طباطبايي بعد از اين ، بحث را ادامه مي‌دهند. يک جمله آن را يادداشت کردم که اين نشانه‌اي از دورانديشي و تيزبيني مرحوم علامه طباطبايي(ره) ‌‌است. يک مقاله کوتاهي است اما خيلي مسائل مربوط به حکومت و امامت را در اينجا مطرح کردند. از جمله اينکه مثلاً اگر چند کشور چند فقيه داشته باشد، بايد حتماً يکي از آنها رهبر باشد و همه مطيع او باشند يا نه؟ درباره اين فرمودند ما دستور خاصي در اين زمينه نداريم و شرايط زمان فرق مي‌کند. بايد ببينيم با رعايت چند نکته کدام شکل آن بهتر است. هر فقيهي يا بايد اعلم فقها باشد و اگر اعلم در فقه بود همين کافي است يا يک چيزهاي ديگري هم بايد داشته باشد؟ در آخِر هم نتيجه مي‌گيرند فردي که در تقواي ديني و حُسن تدبير و اطلاع بر مصالح از همه مقدم است ، تنها فقاهتش کافي نيست، تقواي او هم بايد در حد اعلي باشد، بالاتر از اين بايد مسائل را بهتر از همه درک کند و بهتر از همه تدبير کند. مجموع اين‌هاست که برآيند آن معين مي‌کند که چه کسي بايد ولايت داشته باشد.

بر طبق آن مقدماتي که خود ايشان ذکر فرمودند و از قرآن شروع کردند، از «أَقِمْ وَجْهَک لِلدِّينِ حَنِيفًا»‌، بعد مي‌فرمايند که غير از اين‌ها ما آيات صريحي در اين زمينه داريم؛ «أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنکمْ» [2] يا «إِنَّمَا وَلِيکمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ» [3]که مسأله ولايت صريحاً مطرح شده به‌عنوان يکي از مواد شريعت. در مقاله خود باز يک نکته‌اي را بيان کردند که جاي ديگر هم به اين پرداختند که ما در احکام فقهي دو جور حکم داريم. يک احکام ثابتي است که در هيچ شرايطي تغيير نمي‌کند؛ به آن مواد شريعت مي‌گويند. آنچه موافق سنت پيغمبر(ص) ‌‌هست، همه از اين قبيل است. مخالفت از سنت پيغمبر(ص) ‌‌در مديريت جامعه در هيچ زماني به هيچ وسيله‌اي جايز نيست. دسته دوم احکامي است که مصاديق خاصي را بايد تعيين کرد و به‌حسب شرايط زمان و مکان تفاوت مي‌کند. يک روزي بايد جنگ کرد يا صلح کرد. در اين موضوعات بايد يک نفر تصميم بگيرد. علامه مي‌فرمايد حالا که اين دسته دوم هست ما بيشتر به حکم حکومتي احتياج داريم. آن احکام ثابت شريعت کمتر در آن اختلاف است. در احکام ثانويه احتياج به وَلِيّ اَمر دارد و فقيه بايد در اينجا ولايت کند. بعد مي‌فرمايد به‌ هرحال ما بايد اين سه نکته را هميشه در نظر داشته باشيم :

اول ، مسلمين تا آخرين حدّ ممکن بايد در اتفاق و اتحاد بکوشند. چون مطرح کرده بودند، مي‌شود چند کشور باشد و هريک، يک حکومت اسلامي داشته باشند. اگر چنين چيزي باشد شرط آن اين است که بايد آن شکل براي اتحاد مسلمين مفيدتر باشد. اگر جور ديگري ميسر هست که اتحاد بهتر حفظ شود آن را بايد انتخاب کرد.

نکته دوم، حفظ مصلحت اسلام و مسلمين بر همه واجب است. اينگونه نيست که مسائل اسلامي فقط به حکومت و ولي‌فقيه و مرجع تقليد مربوط باشد. بر همه مسلمان‌ها در همه حال که مصالح اسلام و مسلمين را تا آن‌جايي که مي‌توانند حفظ کنند.

نکته سوم، اينکه مي‌گوييم جامعه اسلامي بايد رهبر داشته باشد فکر نکنيد يعني جامعه‌اي که مرزهاي طبيعي دارد. مثلاً در يک جزيره‌اي يک جامعه هست يا مرزهاي قراردادي دارد و منظور از جامعه اسلامي اين است، نه، امروز در جامعه اسلامي مرز آن اعتقاد به خدا و شريعت اسلامي است. اين جامعه را بايد ببينيم مصالح آن چگونه بهتر تأمين مي‌شود.

آخرين نکته‌اي که با کمال معذرت اضافه مي‌کنم اين است که در حقيقت مرحوم آقاي طباطبايي(ره) ‌‌نه‌تنها اصل تفسير قرآن و علوم قرآني را زنده کرد بلکه راه و روش استفاده از قرآن براي همه نيازمندي‌هاي اجتماعي را احيا کرد. در جلد چهارم تفسير الميزان ذيل آخرين آيه سوره آل‌عمران يک بحث مُفصّلي درباره احکام اجتماعي اسلام دارد. يکي از بخش‌هاي آن مقاله اين است: «مَن يَتَقَلَّدُ وِلايَةَ أَمرِ المُجتَمَعِ ؟». [مرحوم علامه طباطبائي در تفسير اَلميزان  در تفسير آيه 200 از سوره آل عمران چنين فرموده:«مَنِ الَّذِي يَتَقَلَّدُ وِلايَةَ المُجتَمَعِ فِي الاِسلامِ وَ ما سِيرتُهُ؟  كانَ وِلايَةُ أَمرِ المُجتَمَعِ الاِسلامِي إِلَى رَسُولِ اللهِ «صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ» وَ افتِراضُ طاعَتِهِ «ص» عَلَى النّاسِ وَ اتِّباعِهِ صَريحُ القُرآنِ الكَريمِ. ] يکي از تيترهايي که آنجا باز کردند در تفسير الميزان درباره اهميت مسائل اجتماعي اسلام و اينکه (اين عين تعبير ايشان است) «تمام شُئون اسلامي  ، اجتماعي است» . ما اصلاً در اسلام هيچ شأن فردي نداريم ، تمام شُئون اسلام اجتماعي است. در آنجا مَباحِثي دارند درباره اجتماع و تحوّلاتِ اجتماع و اينکه چگونه تحوّل صحيح در جامعه به وجود مي‌آيد.

(برگرفته از سخنراني آيت‌الله علامه شيخ محمد تقي مصباح يزدي در همايش بزرگداشت علامه سيد محمد حسين  طباطبايي در دارُالقُرآن، 96/9/9)

[1]- روم،30 .

[2]- نساء،59 .

[3]- مائده،55 .


*** اصلاحات و اضافات و ...  توسّط  :  استاد سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي


***«انقلاب علامه»/ محمدتقي مصباح يزدي+http://ijtihadnet.ir/%d8%a7%d9%86%d9%82%d9%84%d8%a7%d8%a8-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%aa%d9%82%db%8c-/ .

+شبکه اجتهاد+کليک کنيد

.

************************************

*** موضوعات و عناوين فقهي و اقتصادي و اعتقادي و سياسي و تحليلي شبکه اجتهاد+مشهد مقدس+تنظيم توسط استاد سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي+رجوع کنيد به سايت حکيم زين العابدين عسکري گيلاني لشت نشايي+http://hakim-askari.rozblog.com/post/639 .+کليک کنيد .

*** موضوعات و عناوين اخلاقي و تربيتي و اجتماعي و اعتقادي و حديثي+پايگاه انديشوران حوزه+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي

*** عناوين و موضوعات اخلاقي،تربيتي ، اجتماعي، سياسي...+وبلاگ نسيم معرفت+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي

*** مطالب حضرت آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي گيلاني+http://hakim-askari.rozblog.com/post/623 . +کليک کنيد

***کتابخانه اينترنتي آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي ....+کليک کنيد

*** تفسير سوره کهف توسط آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي+ بر اساسِ «متنِ عربي کتابِ اَلميزان جلد 13.علامه طباطبايي»+سايت سعادت ميرقديم ها+کليک کنيد  +

http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .

***مقصوداز رَحِم دربحث لزوم ووجوب صِلَه اَرحام چيست؟+آيت الله محمد جوادفاضل لنکراني+با اصلاحات  و حواشي  و اضافات توسط : آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي+سايت حکيم زين العابدين عسکري گيلاني+http://hakim-askari.rozblog.com/post/628 .+کليک کنيد .

***چراآيت الله بروجردي درباره اعدام نوّاب صفوي و...توسط شاه کاري نکرد؟!!!+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي+http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/5136/ .+کليک کنيد .

***چراآيت الله بروجردي درباره اعدام نوّاب صفوي و...توسط شاه کاري نکرد؟!!!+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي+http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/5136/ .+کليک کنيد .

**** آياامام حسين(ع)برضدايرانيان وشيعيان ايراني سخن گفته است؟!!!+آيت الله سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي گيلاني+سايت حکيم زين العابدين عسکري گيلاني لشت نشايي +http://hakim-askari.rozblog.com/post/637 .

***

ربا

در تسهيلات خُرد بيشتر است/ نظام بانکي پاسخگوي نگراني‌ مراجع باشد+محمد رضا مُروِّجي+شبکه اجتهاد+http://ijtihadnet.ir/%d8%b1%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b3%d9%87%db%8c%d9%84%d8%a7/ .+کليک کنيد .

***کتاب ولايت فقيه – امام خميني(ره) – مرکز فرهنگي دانشگاهي ...+http://emam.iau.ir/1397/02/05/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87/ .+کليک کنيد .

***نقد کتاب بررسی راه‌های مَحرمیّت از دیدگاه فقه امامیه+کتاب بررسی راه های مَحرمیّت از دیدگاه فقه امامیّه به قلم حجت الاسلام حسن عالمی طامَّه+[فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرى‌ *یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى‌ «سوره نازعات آیه 34 و 35»]....این کتاب اما گرفتار ضعف‌ها و خطاهای قابل توجه و گاه غیرقابل گذشت شده است....+حجت الاسلام سید ضیاء مُرتَضَوِی+1395 .+http://ijtihadnet.ir/%d9%86%d9%82%d8%af-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%b1%d8%a7%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8// .+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .


***کتاب ولایت فقیه – امام خمینی(ره) – مرکز فرهنگی دانشگاهی ...+http://emam.iau.ir/1397/02/05/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87/ .+کلیک کنید .


***فقه استخوان‌بندی وسُتون فقرات زندگی اجتماعی وسیاسی است+امام خامنه ای+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/640 .+کلیک کنید .



** حکیم عسکری ,انقلاب اسلامی+جمهوری اسلامی ایران+امام خمینی+خامنه ای ,


علامه طباطبايي و تحکيم ولايت فقيه+علامه مصباح يزدي+اصلاح و اضافات توسط استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلا�
مُناجاتِ شيخِ مناجاتي عصر ما (شيخ حسين انصاريان)+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
متن عربی کتاب «اِقتِصادُنا» از علامه آیت الله شهید سید محمد باقر صدر+سایت حکیم ین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی
آقای میلانی مرجع طَراز اوّل ودارای کرامت بود+آیت الله شُبَیری زنجانی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی
تقویم هجری خورشیدی چیست+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی رشتی لشت نشایی
فقه استخوان‌بندی وستون فقرات زندگی اجتماعی وسیاسی است+امام خامنه ای+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی
موضوعات و عناوین فقهی و اقتصادی و اعتقادی و سیاسی و تحلیلی شبکه اجتهاد+مشهد مقدس+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
مهدویت و انتظار از دیدگاه علامه شهید مرتضی مطهّری
آیاامام حسین(ع)برضدایرانیان وشیعیان ایرانی سخن گفته است؟!!!+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی
پيوند انقلاب خميني کبير به انقلاب جهاني مهدي موعود(عَلَيهِ السَّلامُ)+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی
برچسب ها : علامه طباطبايي و تحکيم ولايت فقيه+علامه مصباح يزدي+اصلاح و اضافات توسط استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی , صاحب اَلمیزان , ولایت فقیه , انقلاب اسلامی , جمهوری اسلامی ایران , ادله فطری ولایت فقیه از نظر علامه طباطبایی , علامه محمد تقی مصباح یزدی , امام خمینی , انقلاب , نظام و حکومت اسلامی , آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی , قم , ایران , گیلان , لاهیجان ,